چکیده
مقدمه. خودناتوانسازی کوششی است احتیاطی برای دستکاری نگرش دیگران نسبت به نتایج عملکرد، تا از این طریق قبل از هر رویدادی که احتمال دارد عزت نفس فرد را به مخاطره بیاندازد، به جای آنکه شکست را قبول کند، به دنبال یافتن دلایل باورکردنی برای توجیه عدم موفقیت خود میباشد. هدف از این پژوهش، بررسی پیش بینی خودناتوانسازی تحصیلی بر اساس میزان اشتیاق تحصیلی و هوش معنوی دانشجویان بود.
روش کار. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل دانشجویان شهر تبریز به تعداد 151 نفر در سال تحصیلی 1400-1399 بود و به شیوه نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. داده ها از طریق پرسشنامه خودناتوانسازی تحصیلی جونز و رودوالت (1982)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلو منفیلد و پاریس (2004) و پرسشنامه هوش معنوی بدیع و همکاران (1389) گردآوری شد. دادهها با استفاده از شاخصهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، شاخصهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد.
یافته ها. ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش نشان داد که بین دو متغیر بعد رفتاری اشتیاق تحصیلی با خودناتوانسازی تحصیلی در بین دانشجویان رابطه معنی دار و مثبت وجود دارد و بین دو متغیر بعد هوش معنوی (تفکر کلی و اعتقادی) با خودناتوانسازی تحصیلی در بین دانشجویان رابطه معنی دار و مثبت به ترتیب وجود دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین بعد رفتاری اشتیاق تحصیلی (رفتاری، عاطفی، شناختی) و هوش معنوی (تفکر کلی و اعتقادی) با خودناتوانسازی تحصیلی در بین دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری. با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه مشخص شد که رفتارهای خودناتوان ساز تحصیلی بر اساس اشتیاق تحصیلی و هوش معنوی پیش بینی می شود، این نتایج بیانگر آن است که رفتارهای خودناتوان ساز تحصیلی دانش آموختگان برای سیستم آموزشی کشور سودمند نیست و باید راهبردهایی در این زمینه ارائه شود.
پیامدهای عملی. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای برنامه ریزان فرهنگی، آموزش و پرورش و نهادهای تربیتی کشور، در جهت توسعه سطح اشتیاق تحصیلی و هوش معنوی دانشجویان توجه، دقت نظر و برنامه ریزی نمایند تا بتوانند از وقوع و پدیدآمدن رویداد آسیبزای رفتارهای خودناتوان ساز تحصیلی در بین دانشجویان که قطب تأثیرگذار در پیشرفت علمی و صنعتی کشور هستند ممانعت به عمل آورند.